با عرض سلام بنده علی رضایی هستم و وظیفه دارم خنده را به لبان شما هدیه کنم و سطح آگاهی شما را بالا برم.امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ سپری کنید.با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما...
بیماری یخپال گرایی
نوعی بیماری روانیست که فرد را تحریک به باز کردن درب یخچال میکند، در حالی که نه تشنه است، نه گرسنه است و نه اصلا می داند که چه میخواهد.
از نشانه های این بیماری این است که فرد از اتاقش خارج می شود سرگردان راه آشپزخانه را در پیش میگیرد درب یخچال را باز میکند، چیزی بر نمی دارد درب را میبندد.
متاسفانه تا کنون درمانی برای این بیماری خطرناک پیدا نشده است و شما بیمار گرامی که مبتلا به این بیماری هستید باید هر چه زودتر خود را به نزدیکترین کلینک پزشکی برسانید...
زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.
ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز….
وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی … حالا برش گردون … زود باش
باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟ دارن میسوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمیکنی … هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک …
زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟! فکر میکنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟
شوهر به آرامی گفت : فقط میخواستم بدونی وقتی دارم رانندگی میکنم، چه بلائی سر من میاری!

زنش گفت :
حاتم مسرور و خوشحال شد و اسباب سفر را فراهم كرد وبا كاروان حج حركت نمود، از آن طرف همسایگان به منزل او آمدند و زبان به ملامت خانواده اش گشودند كه چرا با این فقر و تهى دستى گذاشتید كه پدرتان به سفر برود، چند ماه این مسافرت طول خواهد كشید شما از كجا مخارج زندگى را تاءمین مى كنید؟

یه بنده خدا نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش ...
مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت ...
طرف یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعد ...
مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست. طبق لیست من الان نوبت توئه ...
اون مرد گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر ...
مرگ قبول کرد و اون مرد رفت شربت بیاره ...
توی شربت 2 تا قرص خواب خیلی قوی ریخت ...
مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت ...
مرد وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد و نوشت آخر لیست و منتظر شد تا مرگ بیدار شه ...
مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت!
بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم!
نتیجه اخلاقی : در همه حال منصفانه رفتار کنیم و بی جهت تلاش مذبوحانه نکنیم !
روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید :
من امام صادق (ع) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم !
یک اینکه می گوید :خداوند دیده نمی شود پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.
بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت !
استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند.
خلیفه گفت : ماجرا چیست؟
استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست !
بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟
گفت : نه
بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد.
ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟
پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم
استاد دلایل بهلول دیوانه را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت !!!
اگه تونستی اشکالشو پیداکن
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَد لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَد لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَد لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ
هیچ اشکالی نداره تو ثواب یک دور قرآن کسب کردی.
شب قدر از هزاران ماه برتر است
غسل کردن که بهتر است مقارن غروب آفتاب غسل کرده و نماز عشا با غسل خوانده شود. خواندن ۲ رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سورهی توحید را خوانده و بعد از نماز هفتاد مرتبه گفته شود= اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ وفرستادن 200صلوات
دقرآن مجید را باز کرده و در مقابل خود گذاشته و دعای زیر را بخوانید و بعد از آن حاجت خود را از خدا بخواهید.
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّار
فضیلت و پاداش بسیار دارد که صد رکعت نماز خوانده شود و بهتر است که در هر رکعت بعد از سورهی مبارک حمد، ده مرتبه سورهی توحید خوانده شود=. خواندن دعای زیر و طلب بخشش و رحمت از خدا برای گشایش امور مسلمین و خلق خدا
اللَّهُمَّ إِنِّي أَمْسَيْتُ لَكَ عَبْدا دَاخِرا لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعا وَ لا ضَرّا وَ لا أَصْرِفُ عَنْهَ سُوءا أَشْهَدُ بِذَلِكَ عَلَى نَفْسِي وَ أَعْتَرِفُ لَكَ بِضَعْفِ قُوَّتِي وَ قِلَّةِ حِيلَتِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ وَ أَتْمِمْ عَلَيَّ مَا آتَيْتَنِي فَإِنِّي عَبْدُكَ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ الضَّعِيفُ الْفَقِيرُ الْمَهِينُ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْنِي نَاسِيا لِذِكْرِكَ فِيمَا أَوْلَيْتَنِي وَ لا [غَافِلا] لِإِحْسَانِكَ فِيمَا أَعْطَيْتَنِي وَ لا آيِسا مِنْ إِجَابَتِكَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّي فِي سَرَّاءَ [كُنْتُ] أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ عَافِيَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ
1-خواندن سورههای مبارک عنکبوت، روم و دخان
2-هزار مرتبه خواندن سورهی قدر
3-خواندن دعاهای مکارم الاخلاق و افتتاحو جوشن کبیر
خواندن دعای سلامتی و فرج امام زمان=
"أَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنْ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ فِي هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلِيلاً وَعَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِيها طَوِيلاً َ"
خواندن ۸ رکعت نماز و طلب استغفار و دعا برای خلق خدا
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما.ما را از دعای خیر خود بی نصیب نگذارید.
شادی روح حاج محمد اردکانی و رضایی وبی بی صغری عبداللهیان و اموات خودتان صلوات و فاتحه ای ختم کنید
غضنفر صبح یه لیوان خاکشیر میخوره، تا شب پشتک میزنه که تهنشین نشه!
گفت از حادثه ای لبریزم، من پر از فریادم، در درونم غوغاست گفتم این حال تو را میفهمم، دستشویی آنجاست
چن وقت منتظر بابام بودم بیاد دنبالم یه ساعت شد نیومد. منم خو بیکار نیستم پیاده راهو اومدم رسیدم سر کوچه ماشین بابامو دیدم داره میاد سمتم.
میگم :چرا نیومدی؟ میگه :داشتم تلویزیون میدیدم گفت :یهو راز بقا شروع شد یاد تو افتادم..من....راز بقا.رفتم
!
میتونی بیست بار تند و پشت سرهم بگی ( غم الا)بهتون بر نخوره ولی شان خودتو آوردی پایین(غم الا غم الا غم...)
محققان ایرانی بر این باورند که 132495749 ایرانی مبتلا به تنبلی هستند، چون حتی این شماره رو کامل نمی خونن...
سر کلاس زبان خارجه، استاد از رفيقم چيزي پرسيده که بايد به انگليسي جوابشو مي داد. چند ثانيه طول کشيد واون همون طور که داشت فکر ميکرد با خنده گفت =
...loading, please wait..
ملت ايران شدن مدرسان شريف
فوتبال برديم....بريم خيابون!
فوتبال مساوي....بريم خيابون!!
فوتبال باختيم....بريم خيابون!!!
واليبال برديم......بريم خيابون!!!!
کشتي اول شديم....بريم خيابون!!!!!
روحاني ريس جمهور شد...بريم خيابون!!!!!!
کي؟؟....بريم خيابون!!!!!!!!!!
چي؟؟....بريم خيابون!!!!!!!!!!!
کجا؟؟....بريم خيابون!!!!!!!!!!!!!!!!
با کی؟؟.....بریم خیابون!!!!!!!!!!!!!!!!!!
گفتا غم تو دارم
گفتا درک دوباره
گفتم که ماه من شو
با شست داد اشاره
گفتم ز مهر ورزان رسم ادب بیاموز
گفتا بشین بینیم باااا.بد ریخت بد قواره
گفتم اسیر عشقم
گفتا بمیر دوباره
گفتم که زیر پایم یک بنز کوپه دارم
گفتا عزیزم...عشقم...آره آره آره...
انسانی در خیابان حرکت می کرد که ندایی به او گفت بایست .اگر نایستی خواهی مرد.مرد ایستاد و آجر جلوی پای او افتاد .به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشود همان ندا به او رسید و ماشین با سرعت زیادی از جلوی او رد شد.
مرد به او گفت تو چه کسی هستی؟
گفت من فرشته نجات تو هستم.مرد به او گفت اون موقع که داشتم ازدواجم کدوم گوری بودی؟
.: Weblog Themes By Pichak :.